برخلاف توهم استالینیستها، حکومتهای ملی – بورژوازی ایران و ترکیه علیه امپریالیستها در منطقه مبارزه نکردند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کتاب «انقلاب روسیه و سدهی ناتمام به قلم دیوید نورث و با ترجمهی سینا باغسرخی توسط انتشارات نیلوفر روانهی بازار کتاب شد. این کتاب پاسخی است به «مکتب پساشوروی تحریف تاریخ». نویسنده زمینههای انزوای شوروی پس از شکست انقلابهای آلمان در سال های ۱۹۱۹و۱۹۲۳ (که شرایط مناسبی برای پیدایش بوروکراسی استالینیستی فراهم کرد) را بررسی میکند، و به مبارزات حاد سیاسی اپوزیسیون چپ در دههی ۱۹۲۰ در برابر تحریف مارکسیسم و مبانی نظری انقلاب میپردازد؛ مبارزاتی که در شرایط انزوای سیاسی و اقتصادی شوروی و سرخوردگی طبقهی کارگر در یک دههی بعد توسط بوروکراسی استالینیستی به شکل خونینی سرکوب شد و در نتیجهی آن صدها هزار تن از مارکسیستهای متعهد به آرمانهای انقلاب روسیه، قتلعام شدند.
برخلاف توهم استالینیستها، حکومتهای ملی – بورژوازی ایران و ترکیه، نهتنها علیه منافع قدرتهای امپریالیستی در منطقه مبارزه نکردند بلکه در سرکوب جنبشهای ضداستعماری در خاورمیانه پیشگام نیز شدند. نمونهی آشکار آن دخالت نظامی محمدرضا پهلوی در عمان در هماهنگی با نیروهای ویژهی ارتش بریتانیا برای شکست جنبش آزادیبخش ظفار و محافظت از شیخنشینهای عرب در برابر جنبشهای انقلابی تودهای بود. نمونهی دیگر آن پیوستن حکومت ترکیه به ناتو در سال ۱۹۵۲ و همسویی آن با اسراییل و دولتهای غربی علیه جنبشهای مترقی و ضداستعماری در کشورهای عربی خاورمیانه بود.
در بخشی از معرفی روزنامهی شرق از این کتاب چنین آمده است:
«توافقی گسترده میان تاریخنگاران هست که سده بیستم (در حکم دورانی متمایز به لحاظ سیاسی و فرهنگی) در اوت ۱۹۱۴ با وقوع جنگ جهانی اول آغاز شد. اما مسئلهی هنگامهی پایان آن (یا اینکه اساسا پایان گرفت یا نه) موضوعی است سخت محل مناقشه». دیوید نورث در کتاب «انقلاب روسیه و سدهی ناتمام بیستم»، معتقد است که جهان هنوز در میدان گرانشی سدهی بیستم مانده است و اگر تاریخنگاران همچنان با خشم به سدهی اخیر مینگرند به این دلیل است که بشر هنوز در عرصههای سیاست، اقتصاد، فلسفه و حتی هنر در نبردهای بلاتکلیف آن سده میجنگد. «تاریخنگاران تا همین اواخر یکسره اطمینان داشتند که پروژهی سدهی بیست بسته شده. فروپاشی رژیمهای استالینیستی در اروپای شرقی به سال ۱۹۸۹ و تجزیهی اتحاد شوروی در دسامبر ۱۹۹۱ موجی از توهم پیروزی سرمایهداری به راه انداخت که در برابر مقاومتی ناچیز، نهادهای آکادمیک دنیا را در بر گرفت.»
[…] نورث باور دارد که سیاستمداران و تاریخنگاران هنوز نتوانستهاند از کابوس سدهی گذشته رها شوند و به قولی از مارکس ارجاع میدهد که «سنت تمام نسلهای درگذشته همچون کابوسی بر اذهان زندگان سنگینی میکند.» نورث معتقد است تعارضات و بحرانهای هردم فزاینده سدهی بیستویکم همواره در مجادلات بر سر تاریخ سدهی بیستم سایه میاندازد و همچنان پیکارهای سیاسی معاصر موضوعات تاریخی را فرامیخواند. نورث ازآنرو که باور دارد «گذشته به سود ارتجاع سیاسیِ زمان حال تحریف میشود»، تلاش میکند با افشای برخی از فاحشترین تحریفات تاریخ سدهی بیستم، کتابش به عنوان سلاحی در پیکارهای انقلابی آینده به کار گرفته شود. به همین دلیل هم نورث کتاب خود را نوعی دفاع از حقیقت تاریخی در برابر انحرافات و تحریفهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی میخواند که به پیشینه مبارزاتی کمیتهی بینالملل انترناسیونال چهارم ارجاع میدهد. نورث در عین حال در کتابش تمایزی میان تاریخ و پروپاگاندا تعریف میکند و معتقد است «حرفه تاریخ» یا «شبهتاریخ» به گونهای حماقتبار تابع منافع مالی و سیاسی نخبگان حاکم میشود. رویکردی به تاریخ که راه را برای ادعاهای «پایان تاریخ»، «سده کوتاه بیستم» (فوکویاما و هابسبام)، هموار کرد و به وارونهنمایی و تحریف آشکار اسناد تاریخی پرداخت.
درباره نویسنده
دیوید نورث (متولد ۱۹۵۰) یک مارکسیست آمریکایی است که از سال ۱۹۷۱ در جنبش بینالمللی تروتسکیستی فعال بوده است. او در حال حاضر رئیس ملی حزب برابری سوسیالیست در ایالات متحده (SEP) است، قبلاً اتحادیهی کارگران او به عنوان دبیر ملی SEP تا کنگره این حزب در سال ۲۰۰۸ خدمت کرد. نورث رئیس هیأت تحریریهی بینالمللی وبسایت جهانی سوسیالیست، انتشارات کمیتهی بینالمللی انترناسیونال چهارم است. نویسنده چندین کتاب و مقاله در مورد تاریخ جنبش سوسیالیستی دارد.
۲۵۹
منبع : خبرآنلاین